با باران بیا
که پاییز فصل عاشقان است
فصل قلب های رنگ باخته
فصل گیسوان باز
فصل باران است
در کافه ی قرارها بمان
که بی قرار چشمانت منم
پریشان چون پرنده ای در پی آشیانه
گویی فصل مرگ انسان است
با باران بیا ای نایاب
ای عشق
که بی تو قلب من
سرزمین تهی دستان است
با باران بیا
که پاییز فصل عاشقان است...
چه کنم که بی تو می میرم در این فراق
از پس چشمان شبح گونت
از پس این دیواره های گلی
این باغ منتظر
منم خیره به برگهای زرد ریخته در کنج حیاط
چه کنم که باران تویی
هوا تویی
و این پنجره ی سبز خسته رو به چشمان تو باز می شود
و پنجره ی چشمان تو به چشمان دیگری انگار
چه کنم که اسب زمان تند است
بارانی که می بارد تند
و ضرب قلب من
در جهان بی عشق کند است
وقتی گریه می کنی ، من عاشقت می شوم
عاشقانه های " نزار قبانی" با ترجمه " ایلیا آل خمیس" و مقدمه ای از " بهاره رهنما" توسط " نشر آوینه" منتشر شد.
" پرستو زارعی" ویراستار این مجموعه است.
از وقتی که تو عشق من شدی
نمی دانم چرا مدادهایم آتش می گیرند
از وقتی که تو عاشقم شدی
همچون کودکان شده ام
با آفتاب بازی می کنم
و با اینکه پیامبر نیستم
پیامبری می شوم
هنگامی که از تو می نویسم...